مدح و ولات حضرت معصومه سلاماللهعلیها
نـور جـریان یافت و پایان شامِ تار شد دل چراغانی شد امشب صاحب دلدار شد زینبِ ثانی کرامت را به نام خود زد و دخـتـرانه زد تـبـسّم! لحـظـه دیـدار شد نام او معصومه و چون با نجابت انس داشت چشمهایش از حیای فاطمی سرشار شد اینچنین شد که به عشق خواهرِ سلطان طوس دخـتـرانِ با وقـارِ چـادری بـسـیـار شد آمد و از دستهایش سالها حاجت گرفت هر که در کارش گره افتاده و بیمار شد خوش بحال زائری که با شکستِ نفْسِ خود روبروی صحن آئینه پر از تکرار شد سفـرۂ باب الحـوائج پهـن تر از قبل شد میدهد عیدی، بیا! دردانهاش بیدار شد در دل تقویمهامان روز دختر را نوشت حضرت موسی بن جعفر تا که دختردار شد! |